
نوید سرادار | رسانه مجلا
در دهه اخیر، انیمیشنسازی در ایران جلوه و بروز دیگری پیدا کرده است. به شکلی که پیشرفت در این عرصه را میتوان هر سال از انیمیشنهایی که در جشنواره فجر حاضر میشوند دریافت. این خط سیر رو به رشد، اما امسال با یک نوآوری همراه بوده است. انیمیشن «ژولیت و شاه» مصداق همان نوآوری است که در فرم صورت گرفته. اثری دو بعدی با چاشنی موسیقی که انیمیشندوستان را به وجد میآورد. وجد برای فرم! فرم به مثابه سلاحی که چاقویش تیزتر میبُرد و حرف فیلم را با نفوذ بیشتری بر چشم و جان مخاطب مینشاند. در چنین موقعیتی سوال اینجاست که سلاح و چاقوی فرم به چه سمتی نشانه میرود؟! اثر برای چه مقصودی سینهچاک میدهد و رنگ و لعاب نو رو میکند؟!
«ژولیت و شاه» قصد دارد نحوه ورود اولین تئاتر به ایران را نشان دهد. این اثر چهره هَوَل و در عین حال فرهنگ دوستی از ناصرالدینشاه روی پرده میآورد. ناصرالدینشاهی که در فضای هنر، چهرههای مختلفی از آن به نمایش درآمده و در واقع سینماییترین شاه تاریخ ایران است! شاه در فرنگ و غرب، مجذوب است و اثر هرچه زیبایی و خوبی وجود دارد را در آنجا نشان میدهد. آدمهای زیبا، فرهنگ درست و در کل سر و شکل جذاب. در عوض هرچه چهره کریه و آدم نادان است در ایران جمع شده. جمعی دلقک و عدهای زن احمق در حرمسرای شاه و چند چاقو به دست در میانه کاخ و در نهایت شاهی که واداده چهره ژولیت فرانسوی است. نکته جالب کار اینجاست که همان شاه، ناجی و وارد کننده تئاتر به ایران میشود. او جلوی عدهای متعصب که مخالف حضور زن در تئاتر هستند میایستد و با زیرکی، حرمسرا و باقی را دور میزند. یک تناقض عجیب که بیننده را هم سردرگم میکند. گرچه مشخص است سازندگان از عمد قصد ارائه یک چهره خاکستری از شاه را دارند. در نهایت باید گفت ژولیت و شاه همچون کار پیشین سازنده آن، اشکان رهگذر، نه برای نوجوانان ایرانی که برای جایزههای فرنگی ساخته شده است و بستر و ظرفیت انیمیشن را نه برای هویت ایرانی بلکه برای تمسخر آن به کار میگیرد.