
فرزانه زینلی | رسانه مجلا
انیمیشنها در جشنواره فجر چند سالی است که طرفداران ویژهای پیدا کردند و موضوعات جذابی را هم روایت میکنند. «ژولیت و شاه» هم، در ظاهر قرار بود اثری جذاب و تازه باشد که... که دقیقا چکار کند؟ مشخص نیست! هدف این انیمیشن تا انتها هم مشخص نمیشود. ابتدای داستان، با معرفی شخصیت «جمال» همراه است که با دوست مونثش «ژان» به شاهنامه خوانی و نقالی در فرانسه میپردازد. صحنههای ابتدایی انیمیشن نوید مواجهه با یک اثر هنری درجه یک درباره شاهنامه را میداد که –حداقل تا اینجایش را! - میشد باخیال راحت به بچهها معرفی کرد. اما داستان از همین قسمتها عوض میشود. شاهنامه فراموش میشود، شاهد رقص ژان و جمال در صحنههای مختلف فیلم هستیم و البته حضور افتخاری ناصرالدین شاه. حادثه محرک داستان، ورود ناصرالدین شاه به فرانسه است و دعوت پادشاه این کشور از او، برای دیدن تئاتر رومئو و ژولیت. مخاطب ممکن است فکر کند که شاید هدف این انیمیشن نشان دادن ورود تئاتر غربی به ایران است؛ اما نه! حتی این هم مورد توجه فیلمساز نبوده.
داستان هیچ پیرنگ منسجمی ندارد که بتوان گفت روایت قابل قبولی را ارائه میدهد یا نه. به نظر میرسد فیلمساز با خودش فکر کرده وقتی انیمیشن موزیکال میسازیم، نیاز به اسکلت داستان نداریم! یا دست کم مخاطب را فقط و فقط کودکان فرض کرده، حال آنکه این اثر به واسطه جنبههای اروتیک آن، اصلا برای کودکان مناسب نیست. از طرف دیگر آنچه در دنیا انیمیشنها را نسبت به گذشته متحول کرده است، بررسی روانشناسانه مفاهیم آن و مسائلی از جمله سندرم سیندرلاست. این انیمیشن نه تنها برای تصویرسازی از سبک انیمیشنهای سابق دیزنی بهره گرفته، که حتی در فانتزی سازی هم به همان شکل عمل کرده است. ژان در مقابل زنان حرمسرا قاجار، همچون دلبر در میان تعداد بیشماری دیو دیده میشود. شیطنت تصویرساز در طراحی زنان چادری نیز قابل چشم پوشی نیست. در این اثر به شکل اغراقگونهای همه زنان چادری در نقش منفی و ژان و دختر ناصرالدین شاه که نقش مثبتهای اثر هستند، بدون پوشش دیده میشوند.
شاید اگر هدف اصلی فیلمساز را میدانستیم یا میتوانستیم یک خط روایت منسجم را دنبال کنیم، تاب آوردن این نقطه ضعفهای اثر راحتتر بود. اما اینجا حتی با یک اثر قابل قبول از لحاظ هنری هم طرف نیستیم! گرچه موزیک و تصاویر خلاقانه اثر چشم نواز است، اما حتی دیالوگهای طنز یا موقعیتهای خندهدار اثر هم نمیتواند جای خالی روایت را پر کند. ژولیت و شاه قرار بود یک پایان خوش برای داستان شکسپیر باشد، اما حالا خودش تبدیل به روایت گس بیسرانجامی شده است.