
رسانه مجلا | جمال یزدانی
مهمترین چالشی که امروز در عرصۀ هنر و ادبیات حماسی با آن مواجهایم، فقدان یک سیاستگذاری دقیق و منسجم است. تجربۀ چند دوره از جشنوارهها و جوایز داستان حماسی نشان میدهد که تا زمانی که نتوانیم مفاهیم اساسی را به درستی تعریف کنیم و سیاستگذاریهای دقیق و مشخصی داشته باشیم، نمیتوان انتظار داشت هنر حماسی به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند.
یکی از خلأهای اساسی در این حوزه، عدم وجود جریان نقد مستمر و عمیق است. ما آثاری تولید کردهایم که مرتبط با وقایع تاریخی و اجتماعی مثل انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت مدافعان حرم است؛ اما متأسفانه نتوانستهایم این آثار را بهصورت دائمی و دقیق نقد و بررسی کنیم. این مسئله باعث شده است که مفاهیم بنیادین «حماسه» در فضای ادبی و هنری کشور تثبیت نشود.
جشنوارهها و جوایز ادبی باید از حالت نمایشی و صرفاً دورهای خارج شده و به جریانی هدفمند و سازنده تبدیل شوند. برای این منظور لازم است که مدیران فرهنگی ما با تدوین برنامهها و سیاستهای دقیق، فضایی ایجاد کنند که در آن نویسنده و هنرمند بتواند به درک صحیح و عمیقتری از مفهوم حماسه برسد. متأسفانه هنوز بخش بزرگی از آثار تولیدشده یا نگاه به گذشته دارند یا بازتولید گفتمانهایی هستند که امروز دیگر پاسخگوی نیازهای ما نیستند.
امروز باید به این درک برسیم که برای پیشرفت در هنر حماسی، نیازمند «کلانروایت» هستیم. منظور از کلانروایت، روایتی جامع و الهامبخش است که همۀ سوژهها و موضوعات امروز جامعه ایرانی را در بر گیرد و به هنرمندان کمک کند تا آثار خود را در چنین بستری تعریف و تولید کنند. درواقع ما باید بتوانیم از طریق این کلانروایت، هنرمندان را به سوژهها و رویدادهای واقعی و ملموس زندگی امروز جامعه متصل کنیم.
مسئلۀ دیگری که باید به آن توجه کرد، تقویت اعتماد به نفس مدیران فرهنگی است. در حال حاضر بسیاری از مدیران فرهنگی در برخورد با مسائل انقلاب اسلامی و هنر حماسی دچار انفعال شدهاند. این وضعیت باعث میشود که فضا برای تولید آثار جدید و خلاقانه محدود شود. برای خروج از این شرایط، مدیران فرهنگی باید جسورانهتر عمل کنند و بتوانند با اعتماد به نفس بالا، مفاهیم انقلاب و هنر حماسی را در عرصۀ عمومی جامعه گسترش دهند.
نکتۀ مهم دیگر این است که انقلاب اسلامی ایران صرفاً یک حرکت سیاسی نیست؛ بلکه یک انقلاب فرهنگپایه است. انقلاب اسلامی بر خلاف بسیاری از انقلابهای دیگر جهان، مبتنی بر حرکت مسلحانه نبوده و از طریق ابزارهای فرهنگی همچون سخنرانی، قلم و ادبیات توانسته است جامعه را متحول کند. امروز وظیفۀ ماست که این حرکت فرهنگی را در حوزههای مختلف اجتماعی و هنری تعمیق بخشیم.
تجربۀ چند دوره جشنوارۀ داستان حماسی نشان داده است که برای تحقق این هدف باید فضای فرهنگی کشور را به صورت هدفمند مدیریت کرد. باید سوژههای زندگی امروز را به صورت مستقیم در اختیار هنرمندان قرار داد و از آنها خواست تا از این سوژهها روایتهایی تازه و امیدبخش خلق کنند.
در نهایت، باید گفت سیاستگذاری درست و فعالانه، ایجاد فضای مناسب برای نقد مستمر و تولید کلانروایتها، زمینهساز تحقق واقعی هنر حماسی در جامعه ایرانی خواهد شد. اگر این راه را به درستی طی کنیم، شاهد ظهور نسلی از هنرمندان و نویسندگانی خواهیم بود که میتوانند آینده فرهنگی ایران را بر اساس مفاهیم ارزشمند انقلاب اسلامی و هنر حماسی شکل دهند.