
نوید سرادار | رسانه مجلا
اولین تجربه ابراهیم امینی در موقعیت کارگردانی با نام «چشم بادومی» به میدان فجر آمده است. امینی که پیش از این در کارهای محمدحسین مهدویان به عنوان نویسنده و بازیگردان حضور داشت در اولین ساخته خود از نسل «زِد» حرف میزند. نسل ویژهای که چند سالی است در جمعهای جامعهشناسی از آن بسیار صحبت میشود. نسل «زد» یا نسل «نت» به افرادی تلقی میشود که تقریبا بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ متولد شدهاند. این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلا بههمینخاطر به آنها نسل نت نیز گفته میشود. در اولین ساخته ابراهیم امینی، دختر نوجوانی به نام مائده از طریق فضای مجازی و کنسرت آنلاین عاشق یکی از خوانندگان کرهای جریان کی پاپ میشود. در جریان این عشق، قصد سفر به سئول را میکند و همین چالشهایی را میان او و خانوادهاش به وجود میآورد. عشق دختر به خواننده جوان کرهای در ادامه فیلم به یک جنون تبدیل میشود تا نقطهای که مائده خود را همان خواننده کرهای میداند. چشم بادومی در یک نگاه کلی از تقابل دو نسل و فرهنگ مدرن و سنتی سخن میگوید. مائدهای که با عینک و دوربین خاصی به دنیا مینگرد و مادر، پدر و پدربزرگی که زاویه دید متفاوتی به موضوعات دارند. نشان دادن و حرف زدن از این تقابل گرچه خیلی جذاب است، اما اثر در نهایت نمیتواند حرفش را به گوش مخاطب بنشاند. در واقع فیلم در بیان مقصودش الکن است. تا جاییکه ما نمیدانیم حق را به مائده نسل جدید بدهیم یا پدر و مادرش! فیلم در ترسیم موضوع به خوبی عمل کرده است، اما در پرداخت جزئیات و جلو بردن فضا سردرگم است. داستان در شیراز و یک روستای اطراف آن میگذرد. فضایی که البته به میزانی بارش باران و برف دارد که بیشتر ما را یاد مازندران و استانهای شمالی میاندازد. ساره بیات در نقش مادر و مهدی هاشمی در نقش پدر بزرگ مائده از پختگی هنر بازیگری استفاده کردهاند، اما سردرگمی فیلم به حدی است که نقشپردازی آنها آنچنان که باید به چشم نمیآید. ابراهیم امینی درباره اولین اثر خود میگوید: «فیلم من زمینه روانشناختی دارد و وقتی چنین چیزی موضوع فیلمی میشود باید ببینیم تا چه میزان اصول علمی را رعایت کرده و چقدر به درام پرداخته است. ما تلاش کردیم علم را نقض نکنیم و طوری باشد که مخاطب آن را درک کند. مطلوب ما این است که والدین و نوجوانان فیلم را ببینند و از تماشای آن لذت ببرند، اما مخاطب اول را والدین میدانم. از یک پژوهش اینترنتی به سوژه رسیدم. مطلبی را دیدم و اولین جرقه در ذهن من زده شد. همیشه برای من اصالت با درام است و این فیلم باید دراماتیک میبود تا باورپذیری در آن اتفاق بیفتد.»
در نهایت چشم بادومی را باید اثری با ایده ناب و جدید دانست که در پیچ فرم، نمیتواند فرمان را به موقع بچرخاند و وجه ممتاز ایده را با خود به ته دره میبرد. انتخاب زمینه روانشناختی و پرداخت به موضوعی که این روزها دغدغه بسیاری از والدین است تحسین برانگیز و به خودی خود کار را یک سر و گردن بالا میبرد. اما این بالابردن مانند نقطه اوج فواره است؛ چرا که فرم کار، پای فواره ایده که در بلندی سیر میکند را میگیرد و به زیر میکشد.