
فرزانه زینلی | رسانه مجلا
نجات سرباز رایان که ساخته شد، خیلیها گفتند ببینید هالیوود از تاریخ نداشته، چطور فیلم میسازد و ما با این تاریخ پربار، ول معطلیم! نتیجه آن حرف سالها و سالها چرخیده و حالا رسیده به «خدای جنگ» که همه معیارهای هالیوود را یکجا دارد ولی به چه قیمتی؟
خدای جنگ داستانی درباره شکل گیری واحد موشکی ایران در جنگ با رژیم بعث است. حسین دارابی، کارگردان اثر، آن را «برداشتی آزاد» از بخشی از تاریخ معرفی کرده و با پاک کردن همه نشانههای شهید طهرانی مقدم، روی مرز باریک تحریف تاریخ قدم برداشته است. برای یک فیلمساز یا داستان نویس، اقتباس از وقایع تاریخی میتواند گنجینه الهام بزرگی باشد (همانطور که در فیلم ناتور دشت هم نوعی برداشت آزاد خوب را شاهد بودیم)، اما نباید به این بهانه، نقاط عطف ملی و میهنی را نادیده گرفت. در ناخدای جنگ، حل مشکل موشکهای ایرانی به یک تصمیم فردی گره خورده بود که گرچه نشان از رهایی از وابستگی شخصیت داشت، اما با واقعیت در تعارض بود. آیا این پشت کردن به تاریخ جز این است که سینما میخواهد مسیر قصهگویی هالیوود را ادامه دهد؟
البته نباید استقبال مخاطبان و حتی منتقدین را از این اثر نادیده گرفت. آقای دارابی نقطهای را برای روایت انتخاب کرده است که تبیین آن برای مخاطبان امروز، در شرایط کنونی منطقه، از اهمیت زیادی برخوردار است. اما چرا منتقدین باید نقطه قوت فیلم را، نشان ندادن شهید طهرانی مقدم بدانند؟ کارگردان به آوردن متنی چند خطی درباره شهید طهرانی مقدم و چند عکس از ایشان در انتهای فیلم بسنده کرده؛ همان زمانی که بیشتر مخاطبان در حال خروج از سالن هستند. وقتی مردم در سینما با لحظات حساس فیلم از شوق دست میزنند و با پیروزی شخصیت اصلی هیجان زده میشوند، یعنی با قصه همراه شدهاند و موضوع اصلی برایشان قابل توجه است. پس چرا از چنین فرصتی برای بیان واقعیت استفاده نشده است؟ یعنی ماجرای تشکیل این واحد حساس در بحبوحه جنگ، که با کش و قوسهای فراوان همراه بوده، پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلمنامه خوب را ندارد؟ یا جذابیت نسبت به واقعیت، در اولویت قرار میگیرد؟
فیلم در ایجاد تعلیق و کشمکش خیلی قوی عمل میکند. صحنههای نفسگیر زیادی دارد و دیالوگهایی که لحن شعارزده و توخالی ندارد. حس خودباوری و اتکا به نیروی درون کشور از فیلم چکه میکند و در صحنههای پایانی شاهد «یکی داستانست پر آب چشم» هستیم. اثری با رعایت تمامی اصول فیلمنامه نویسی، که اگر به هالیوود عرضه شود به ساختنش فکر خواهد کرد.
خدای جنگ فیلم خوبی است، مخاطب پسند و جذاب است، روایت گرمی دارد و دلنشین است. اما برای آنهایی که نقش شهید طهرانی مقدم را میدانند و از اخلاصش خبر دارند، ابراهیم شخصیت دوست نداشتنی و دل آزاری است که به قد و قواره فیلم نمیآید!