
نویسنده: سیفالله نجاریان
منصور انوری در رمان جاده جنگ به جای گفتن یک چیز آن را به خواننده نشان میدهد. امکان تجربه مستقیم و استنتاج شخصی از طریق بیان رفتار، کلام، تفکرات و احساسات شخصیت داستان، همان ترفندی است که از آن با عنوان نشان دادن در داستان یاد میشود. نشان دادن میتواند توسط ابزارهای مختلفی انجام شود: خلق صحنه، توصیف رفتار یک شخصیت، آشکار کردن شخصیت از طریق گفتوگوی شخصیت با دیگران و استفاده حداکثری از حواس پنجگانه.
انوری با خلق صحنه و توصیف رفتارهای شخصیتهایش به نشان دادن فضاها و موقعیتها به خواننده دست زده است. او وقتی صحنه چای خوردن و واکنش بعدی شخصیتش را روایت میکند و پس از آن نم عرقی را که پشت لب و روی پیشانی شخصیت مینشیند ترسیم میکند، در واقع در حال نشان دادن صحنه به خواننده رمانش است که باید در این مورد انوری را موفق خواند که توانسته اثری خلق کند که خواننده خود را با آن یگانه میبیند و از آن جدا نیست.
در کنار قهرمان رمان با نام «مرگان»، خواننده شخصیتی ضدقهرمان با نام «ترماتی» را در داستان میبیند که او نیز هول و هراس بسیاری به جان خواننده میاندازد. این نیز یکی از ویژگیهای این رمان است. شخصیتی که هیچکس اطلاعاتی از پیشینه او ندارد و تنها شایعاتی حول او وجود دارد و همان شایعات دهان به دهان میشود. شخصیتی که برخی او را دیوانه میخوانند، برخی او را جاسوس شوروی مینامند و … که اینها در مرموز شدن این شخصیت و ترسناک جلوه کردنش بیتاثیر نیست. ترماتی با هیبتی که ترسناک است و مایه خنده برخی اهالی مشهد و در برخی نیز موجب دلهره و تشویش میشود و با ترسی که در دل ستوان عالیه (افسر ارتش شوروی که اصالتی تاجیک دارد) میاندازد، فضای رعب و وحشت را نیز بر داستان حاکم میکند. از این منظر انوری را باید در شخصیتپردازی داستانش موفق خواند.
او با پرداخت باورپذیر و بشدت ملموس شخصیتهای رمانش، آنها را در ذهن خواننده جا میاندازد. اما در کنار نقاط قوت این رمان باید طویل بودن آن را در روزگار کنونی یک نقطه ضعف برای این رمان برشمرد. اثری که از نظر فنی چیزی از رمانهای دیگر کم ندارد، اما در دام مطولنویسی گرفتار شده و همین سبب میشود خوانندهای که از اثر راضی بوده هم حوصلهاش سر رود، بماند که این رمان طی سالهای اخیر ذرهذره در حال انتشار است و هنوز تکمیل نشده است (البته این ادامهدار بودن سنت ارزشمندی است ولی فواصل نامشخص سبب میشود خواننده حوصلهاش سر رود و پیگیری رمان را رها کند). نویسنده گاهی در رمانش در دام پرگویی افتاده و این یکی از آسیبهایی است که نویسنده نتوانسته از دام آن رها شود. هرچند شیرینی اثر به قدری است که خواننده احساس نکند که مشغول خواندن یک رمان ۴ هزار صفحهای است.
«جاده جنگ» منصور انوری یکی از بازماندگان آثار کلاسیک است که تمام خوانندگان رمانهای آن دوره به نیکی و با خاطر خوش از آنها یاد میکنند. در روزگار کنونی که رمانها بیشتر رمانهای افسرده و مایوس هستند، «جاده جنگ» یک رمان حماسی است که روح حماسه ایرانی در آن دمیده شده و خواننده از مطالعه آن لذت میبرد. حماسهای که توسط مردمان دیار خراسان رقم خورده و این معنای درست و دقیقی است که از حماسه در ذهنها وجود دارد؛ رمانی که کشش لازم برای خواندن را در خواننده ایجاد میکند و قصههای فرعی مانند خواهر رضا با نام «گلنار» و علاقه شخصیت سروان بهرامی به او یا سرهنگ ارتش رضاخان و همسرش که بدون فرزند هستند و در روزگار پیری به سر میبرند، تیمور و همسرش با لباس خاصی که خواننده را ممکن است یاد شخصیت «زورو» اندازد و … همه دارای قصههای فرعی هستند که خواننده را در حرکت رو به جلوی ماوقع داستان همراهی میکند تا به نطقه نهایی برسد.
رمان «جاده جنگ» که در جوایز ادبی مانند جلال آلاحمد و شهید حبیب غنیپور برگزیده شده و توانسته عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی را نیز به خود اختصاص دهد، با وجود طولانی بودنش اثری خواندنی است که خواننده در فراز و فرودهای اتفاقات آن و در گذر تاریخ لذت خواندن اثری قصهدار و قهرمانمحور را تجربه میکند که در کمتر اثر داستانی این روزگار میتواند آن را تجربه کند.