
نویسنده: نوید سرادار
نمایش «مردی مقابل فرزندانش»، به نویسندگی و کارگردانی سید جواد اشکذری، نمونهای موفق از چگونگی طرح مفاهیم ارزشی در قالب درامی است که به دام شعارزدگیِ زننده نمیافتد. آنچه این نمایش را از دیگر آثاری که صرفاً به ارائه مفاهیم اخلاقی و اجتماعی بسنده میکنند، جدا میکند، برقراری نسبت درست بین فرم و مضمون است، هرچند که هر دو میتوانستند قویتر ظاهر شوند. فرم در اینجا به معنای ساختار دراماتیک متن است که توانسته مضمون اثر را به شیوهای قابل فهم و ملموس بیان کند. نقطه قوت اصلی متن اشکذری، عینیتبخشی به تقابل میان یک ایده و ضدایدۀ مشخص است که در قالب تردیدهای درونی یک شخصیت شکل گرفته است. این شخصیت با وجود زمینه روشنفکرانهاش و دوری از ادبیات ارزشی آشکار، در مواجهه با چالشهایی عمیقاً انسانی قرار میگیرد و این خود تردید و دوگانگی درونی او را باورپذیر کرده است. در واقع کشمکشهای شخصیت میان ایدههای جریانیافته در ذهنش باعث ایجاد نوعی مباحثه دیالکتیکی درونی میشود. درگیری و کشمکشی که نمود بیرونی آن به خوبی از آب درآمده و از همین مسیر، جدال نشسته در اثر به نمایش گذاشته میشود.
اما ضعف عمدۀ متن نیز در همین چارچوب شکل میگیرد. داستان نمایش نتوانسته از مرحله تردید درونی شخصیت اصلی فراتر برود. به بیان دیگر، مخاطب بهجای مواجهه با یک روند روایی عمیق و پویا، صرفاً شاهد گسترش موقعیتی از تردیدهای یک شخصیت است. از همین رو، نمایش به ناچار با حجم قابل توجهی از شعار مواجه شده است. با این حال، همین شعارها نه تنها به نقطه ضعف تبدیل نشدهاند، بلکه به دلیل قرار گرفتن در بستر انسانی و ملموس، برای مخاطب آزاردهنده نیستند.
این ویژگی به دلیل نوع انتخاب مضامین رخ داده است. شعارهای نمایش «مردی مقابل فرزندانش»، مضامینی ذاتی و خانوادگی دارند و بهطور مستقیم بر مسائل شخصی تمرکز کردهاند. اشکذری با هوشمندی از استدلالهای خشک اجتماعی یا راهبردی دوری کرده و مسئله مهمی همچون فرزندآوری را به چالشهایی عمیقتر، نظیر خودخواهی روشنفکرانه، کمالگرایی ذهنی و پرهیز از زندگی خانوادگی واقعی پیوند زده است. در واقع باید گفت چالش شخصیت داستان حاضر، فقط فرزند نبود؛ بلکه گیر افتادن در خودخواهی و کمالگرایی ذهنی و تفرد و تفرعنی روشنفکرانه بود که یکی از مهمترین جلوههایش اجتناب از زندگی واقعی خانوادگی بود؛ و این جلوه، با شخصیتهای خیالی فرزندان ترجمه شده بود. این رویکرد، مسئله را به دغدغهای انسانی تبدیل کرده که مخاطب با آن ارتباط عمیقی برقرار میکند. برقراری این ارتباط به جهت دست گذاشتن روی نقطهای فطری و بیان مسئله از این منظر است. چنانچه اگر قرار بود اثر، برای فرزندآوری استدلال اجتماعی و راهبردی بیاورد مخاطب حوصلهای به خرج نمیداد.
از دیگر ویژگیهای برجستۀ نمایش، ورود آن به فضایی وهمی و نمادین است. اشکذری شخصیتهای خیالی و رؤیایی فرزندان نداشته را بهعنوان ابزاری دراماتیک به کار گرفته و بدین وسیله، شخصیت اصلی را با وجوه عمیقتر روانی و اخلاقیاش روبهرو ساخته است. این رویکرد خلاقانه، متن را از فضای رئالیسم متعارف جدا کرده و نمایشی با ابعاد عمیقتر ذهنی و روانشناختی خلق کرده است.
در نهایت، «مردی مقابل فرزندانش» بهواسطۀ ایجاد تعادل مؤثر میان فرم و مضمون، و نیز بهرهگیری درست از فضای تردیدهای درونی، توانسته اثری قابل توجه و اثرگذار باشد. این نمایش نشان میدهد که شعار دادن در تئاتر به خودی خود ایراد نیست، بلکه نحوه و بستری که شعار در آن ارائه میشود تعیینکنندۀ موفقیت آن است؛ چیزی که اشکذری به خوبی از عهدۀ آن برآمده است.
این نمایش در بهمن و اسفند امسال در سالن استاد حسین نوری حوزه هنری خراسان رضوی روی صحنه رفت. محمد جهانپا که خود از کارگردانان تئاتر است در این نمایش به عنوان شخصیت اصلی به ایفای نقش پرداخت.