
در هیاهوی روزگار، بعضی صداها خاموش نمیشوند، بعضی نامها در غبار فراموشی گم نمیشوند، و بعضی دلها همیشه میتپند، حتی اگر از تپیدن باز بایستند. سید رضا موید، یکی از آن نامهاست؛ شاعری که کلماتش از جنس نور بود، سرودههایش از تبار عشق، و دلش پیوند خورده با خاک قدمهای اهلبیت (ع). این شاعر آیینی در سال ۱۳۲۱ در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در مکتبخانه پشت سر گذاشت و بعد از آن به شغل آزاد روی آورد. او سرودن را از ۱۲ سالگی آغاز کرد. مؤید طیّ سالهای متمادی اشعار قابل توجهی خلق کرده که همواره مورد استفاده ستایشگران قرار گرفته است و هیچ مناسبتی در تقویم تشیع نیست که برای آن شعری نسروده باشد.
به تعبیری باید گفت سید رضا موید از آنان بود که واژهها را نمیسرود، بلکه زندگی میکرد. هر بیتش، تپش دلی بود که در هوای دوست میتپید، هر غزلش، چراغی بود که در شبهای دلتنگی روشن میماند. او خود گفته بود:ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
و همین یک بیت، گواهی بر جانسوختگی شاعری بود که کلماتش عطر خوناب عاشورا و شمیم رضوی میداد. او نه تنها مرثیهسرای ماتم حسین (ع) بود، بلکه از آن سوی واقعه، از ایستادگی، از حماسه، از عاشقی سخن میگفت؛ از آنانی که خونشان، فانوس شبهای تار شد.
سید رضا موید، تنها در غزلهای آیینی نماند. او شعر را سلاح کرد، واژهها را به سنگر برد و با قلمی که از جنس تفنگ بود، کنار مجاهدان ایستاد. در روزهایی که خاکریزها بوی باروت میدادند، شعرهایش، سربازان را به پیش میخواندند. او همانگونه که از سوگ میسرود، از امید نیز میگفت؛ همانگونه که از غربت، از رهایی هم مینوشت. شاعر نبود که در کنج خلوت خود، به واژهها دلخوش کند، بلکه پیامبری بود که کلمات را به رسالت فرستاد.
طلوع ماه مبارک مبارکش باشد
کسیکه روزه خود سازد ابتدا به حسین
خوشا به روزه مقبول روزه دارانی
که ابتدا به حسین است و انتها به حسین
زندگی سید رضا موید، جز در سایه عشق به اهلبیت (ع) معنا نمییافت. شعرهایش، زمزمههای زائری بود که در حرمهای مقدس، با اشک وضو میگرفت و با واژهها طواف میکرد. او در مدح امیرالمؤمنین (ع) نوشت:
میخواهم آن بهشت که دارد صفا ز تو
آری بهشت بی تو ندارد صفا علیای در نماز داده به سائل نگین خویش
اینک من گدا و تو کان عطا علی
و این عاشقی، تمام زندگیاش را در برگرفته بود. کلماتی که از لبهای او جاری میشدند، بوی خاک نجف، عطر تربت کربلا و طنین دعای شبهای مدینه را داشتند.
الا حریم تو کوی چهار امام بقیع
تو عرش قرب خدایی ولی بنام بقیع
به خفته گان حریم مقدّس تو درود
به آستان جلالت ز ما سلام بقیع
امروز، اگرچه صدای گرم سید رضا موید در میان ما نیست، اما شعرهایش هنوز نفس میکشند. هنوز در هیئتها، در حسینیهها، در خلوت عاشقان، ابیاتش خوانده میشود و اشکها را به روی گونهها مینشاند. او خود میدانست که کلام راستین، مرگ نمیشناسد، که عشق جاودانه است و چنین شد؛ که حتی پس از خاموشیاش، هنوز شعرهایش میتپند، هنوز در دلهای عاشقانش زنده است. نامش بر آستان ادب انقلاب، بر درگاه شعر آیینی، بر حنجرهی حماسهسرایان ماندگار خواهد ماند.