خسروشاهی از «امیر ادبیات انقلاب» می‌گوید:

امیرحسین فردی در راه عقیده‌اش قلم می‌زد

امیرحسین فردی در راه عقیده‌اش قلم می‌زد
جهانگیر خسروشاهی نویسنده معتقد است: حضور مرحوم فردی در جبهه انقلاب اسلامی باعث حسرت دشمنان بود. آن‌ها می‌خواستند ایشان را یا به سمت خودشان ببرند، یا کنار بزنند، یا ترور شخصیت کنند.
يکشنبه ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰
کد خبر :  ۱۰۹۲۷۰

«مرد مومن، سخت‌کوش و از بنیان‌گذاران هسته‌های اولیه جوانان هنرمند و انقلابی که نهال پرطراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عنود و همراهان سست‌عنصر، پاسداری کردند». این جایگاه امیرحسین فردی نزد رهبر معظم انقلاب است. مردی که از روستایی در اردبیل سر برآورد. فعالیت‌های فرهنگی را قبل از انقلاب از مسجد جوادالائمه (ع) شروع کرده و با وقوع انقلاب اسلامی، دل در گرو آرمان‌های متعالی آن نهاد. تعهد و باور او به انقلاب اسلامی هم در سوابق مدیریتی و هم در آثارش نمایان است. سی سال مدیرمسئولی کیهان بچه‌ها، موسس و مدیرمسئول کیهان علمی، مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، مسئول جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور فقط بخشی از سوابق پربار مدیریتی ایشان در عرصه فرهنگ و هنر این مرز و بوم است. قلبی که ۶۴ سال در گروه تلاش و مجاهدت در راه عقیده بود در پنج اردیبهشت ۹۲ از کار ایستاد.

در جهت گرامیداشت این شخصیت ارزشمند ادبی، مصاحبه‌هایی با تنی چند از اهالی فرهنگ و ادب و نویسندگان ادبیات انقلاب و دفاع مقدس داشته ایم. «جهانگیر خسروشاهی» از نویسندگان دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، سخنان شنیدنی از «امیر ادبیات انقلاب» دارد که در زیر می آید:

لطفا از سابقه آشنایی خود با مرحوم امیرحسین فردی بفرمایید.

از سال ۶۸ که به حوزه آمدم، در مجله سوره به واسطه شهید آوینی علیه‌الرحمه بیشتر با آقای فردی آشنا شدم. قبل از آن با کارهای ایشان هم در واحد ادبیات و مسجد جوادالائمه و هم در کیهان بچه‌ها با سردبیری ایشان بیگانه نبودم. از آن‌موقع رفاقتی بین ما شکل گرفت.

از نظر شما ویژگی‌های شاخص شخصیتی ایشان چیست؟

امیرحسین فردی به عقیده من شش ویژگی داشت.

یک، انسان باورمندی بود. در راهی که به آن عقیده داشت قلم می‌زد. ادبیاتش ادبیات متعهد بود. ادبیات متعهد نه به معنای ادبیات چپ بلکه به معنای اینکه ایشان خطوط قرمزی در نگارششان داشتند و تا آخرین لحظه به این خطوط قرمز پایبند بودند و این نکته، نکته فوق العاده ای است. آقای فردی انسانی باایمان، صریح اللهجه و شجاع بودند. باورمندی در کار ایشان خیلی مهم است. خیلی‌ها هستند که تلاش دارند این باورمندی را کمرنگ جلوه دهند. مثلا آقای فردی که انسانی خوش برخورد بوده با افراد مختلف، این را به حساب ضعف باورمندی می‌گذارند، درحالی‌که اینطور نبود.

ویژگی دوم آقای فردی پشتکارش در ادبیات بود. ایشان از آغاز که شروع کردند به کار، در این کار پشتکار داشتند. یعنی همت داشتند به تربیت افراد، تا این راه را ادامه دهند. دنبال استعدادهای فطری بودند. برای شناخت آن استعدادها و برای تعالی‌شان خیلی زحمت کشیدند. نمونه‌اش کارشان در مسجد جوادالائمه است. ممکن است کسانی که با تلاش ایشان پر و بالی در آوردند، راه ایشان را نرفته باشند،‌ولی آقای فردی تا آن لحظات آخر با عشق و علاقه وصف‌ناپذیری این پشتکار در ادبیات را ادامه دادند. چون متاسفانه این ویژگی در افراد کم است.

نکته سوم اینکه اگر جایی عقیده و باور، فداکاری، هزینه‌کردن و آبروگذاشتن می‌خواست، آقای فردی مرد میدان بودند. فرض کنید اگر بنا بود ایشان مقاله‌ای بنویسند و منتشر کنند که خیلی‌ها ممکن بود به‌خاطر آن از دوستی با ایشان صرف‌نظر کنند، اگر این مقاله احقاق حق و تبیین حق از باطل بود، ایشان این کار را می‌کردند و کردند. بنابراین آقای فردی در راه عقیده فداکاری داشتند. یک خاطره بگویم از ایشان، آخرین دیداری که داشتم، سالگرد تولد ایشان بود. شصت سالشان تمام می‌شد، گفت امروز شصت سال من تمام می‌شود، کسی نبود و دو به دو بودیم، ایشان گلایه داشت از بعضی دوستانی که راه دیگری را در ادبیات پیش گرفته بودند، ابایی نداشتند که این مسائل را بیان کنند و دنبال جمع کردن عِده و عُده با ردکردن خطوط قرمز نبودند.

نکته چهارم که باز ما خیلی کم داریم، سعه‌صدری بود که آقای فردی در برخورد با سلیقه‌های مختلف داشتند. یعنی آدم‌های متفاوت در تیپ‌های سلیقه‌ای مختلف، همه آقای فردی را دوست داشتند. این یک نعمت خدادادی و کمیابی‌ست. سعه‌صدر آقای فردی باعث حسد خیلی‌ها نسبت به ایشان می‌شد و می‌شود. دو نفر ممکن است آقای فردی را دوست داشته باشند که این دو نفر همدیگر را خیلی قبول نداشته باشند. این نشان‌دهنده جامعیت ایمانی آقای فردی است. رسول الله (ص) هم این ویژگی را داشتند. بلاتشبیه نسبت به آقای فردی و رسول اکرم (ص). اصلا بحث قیاس نیست، چون این قیاس باطل است. آن راهی که لازم بود رسول اکرم (ص) در اره حق بروند را می رفتند و با کسی تعارف نداشتند. ولی خلق خوش را هم داشتند و آن هم دستور پروردگار بود.

ویژگی پنجم اینکه آقای فردی دنبال خلق اثر ادبی بودند. اگر کسی را می‌پذیرفتند تا بیاید در مسجد جوادالائمه کار کند، تاکیدش روی خلق اثر بود. دنبال نقد کاسب‌کارانه نبودند. به جای این‌کار، ایشان یک اثر اضافه می‌کردند به اثرهایی که ادبیات انقلاب به آن نیاز دارد. روش و منش ایشان در کار، هم‌افزایی در بحث تولید ادبیات و خلق ادبیات بود. این راه روشنی است که ایشان دنبال می‌کردند.

جایگاه ایشان را در ادبیات فارسی چه جایگاهی می‌دانید؟

آقای فردی رحمه‌الله‌علیه، اثر ضعیف و مبتذل تولید نکردند، دنبال این هم نبودند که اثر فاخر به معنای این‌که مخاطب خاص داشته باشد تولید کنند. ببینید وقتی ایشان سردبیری «کیهان بچه‌ها» را قبول می‌کنند و آنجا می‌ایستند و کار می‌کند، به دلیل همین ویژگی ایشان است. آقای فردی سال‌های طولانی با حوصله کار می‌کنند تا بچه‌ها را به خواندن، خوب‌خواندن و مطلب خوب‌خواندن ترغیب کنند. بنابراین ایشان دنبال مخاطب خاص نبود. دنبال جامعه هدف فرهیخته نبود. با مردم کوچه و بازار کار داشتند و در نوشته‌هایشان هم اینطور است.

به نظر شما آقای فردی در عرصه نظریه‌پردازی چه جایگاهی داشتند؟

ایشان از کسر و کمبود نظریه‌پردازی در ادبیات انقلاب اسلامی گلایه می‌کردند. می‌گفتند ما باید در زمینه ادبیات ارزشی کار کنیم و تولیدات داشته باشیم. به‌نظر من آثار ایشان، خودش تولید نظریه است. شما وقتی یک خصوصیتی در کار آقای فردی می‌بینید که در آثار دیگری نیست، این می‌شود نظریه آقای فردی در باب ادبیات. من آخرین دیداری که با ایشان داشتم، کتاب «زخمدار» خودم را که خدمتشان داده بودم، از کیفشان درآورده و به من دادند بعد یک خبر خوشی دادند درباره کار تازه منتشر شده‌شان به نام «اسماعیل». رهبر معظم انقلابی اسلامی که این کار را خواندند، عیار ادبی این کار را عیار بالایی دانسته بودند، چه در تکنیک داستان‌نویسی چه در نقد ادبی. بحث محتوایی حالا جای خودش را دارد.

وجود ایشان در جبهه انقلاب اسلامی باعث حسرت دشمنان بود. ایشان مورد طمع دشمنان بود. آن‌ها می‌خواستند ایشان را یا به سمت خودشان ببرند یا کنار بزنند یا ترور شخصیت کنند و تلاش بسیاری کردند. مرحوم فردی بی‌توجه به همه این مسائل، در قضیه ۸۸، ایستادند و نکاتی را ذکر کردند که از خاطرات شخصی ایشان بود درباره افرادی که ادعاهای گزاف داشتند. این خاطرات شخصی خودشان را منتشر کردند و بسیاری از افراد را به سکوت بردند، طوری که دیگر نتوانستند کاری را که می‌خواستند، انجام دهند. اگر ما به مسجد جوادالائمه توجه کنیم، افرادی را می‌بینیم که از مسجد به سلامت بیرون آمدند یعنی به سلامت گریختند و توانستند از دست تارعنکبوت‌های روشنفکری غربی فرار کنند و بیایند در جایگاهی که آقای فردی بود و برسند به این جایگاه، با سلاح ادبیات، با توشه‌ای که در ادبیات داستانی برمی‌داشتند. این کارها به نظر من نظریه‌پردازی است. یعنی در یک جایی بتوانند افرادی ارجمند و ارزشمند را برای انقلاب تولید کنند، و وقتی آقای فردی رفتند به سرای باقی، این‌ها مشغول باشند و نام آقای فردی زنده باشد.

درباره مسجد جوادالائمه توضیح دهید. چه جایی بوده که این خروجی‌ها را داشته باشد؟

من خودم توفیق نداشتم که از افراد مسجد جوادالائمه باشم. یک دوره داور جشنواره شهید غنی‌پور بودم و در خدمت آقای فردی. اما تاریخچه مسجد جوادالائمه را کم و بیش می‌دانم. قبل از انقلاب این مسجد با داشتن یک کتابخانه شروع به کار کرده است. بعد تئاترها و نمایشنامه‌های مختلف برگزار کردند و به این ترتیب در حوزه فرهنگ و هنر کار کرده‌اند. عزیزانی مثل آقای سلحشور از بچه‌های مسجد بودند. ولی روبه‌روی ایشان هم افرادی هستند که صدوهشتاد درجه تفاوت دارند، آن‌ها هم برای مسجد بودند.

پرونده‌هایی برای این مسجد به لحاظ ادبی در مطبوعات و جاهای مختلف گفته شده، من به آنها اشاره نکردم و نخواستم که آنها را مطرح کنم. مقایسه‌هایی شده بین جریان‌های ادبی موجود در روسیه و جریان ادبی که مسجد جواد به‌وجود آورده است.

بسیاری از افراد می‌گفتند که مرحوم فردی ادامه‌دهنده جریان ادبی مکتب روسیه بوده‌اند. نظر شما چیست؟

الحمدلله یک جریان مهم و قوی ادبیات داستانی به وجود آمده که منافع خیلی خوبی برای مردم مذهبی و مردم کشور ما و نیز سایر کشورها داشته است. یعنی این فایده را داشته، در این تردیدی نیست. حالا هر چیزی ممکن است یک آفتی هم داشته باشد، باید نسبت به آن آفت مراقب بود.

ارسال نظر

پربازدید ها

صفحه خبر - عکس مطالب بیشتر

صفحه خبر - تماشاخانه مطالب بیشتر