به همت حوزه هنری خراسان رضوی

نسخه صوتی جلسه سوم از «سلسله جلسات درنگ» منتشر شد+متن

نسخه صوتی جلسه سوم از «سلسله جلسات درنگ» منتشر شد+متن
گزارش صوتی و روایی جلسه سوم از «سلسله جلسات درنگ» با حضور استاد مهدی کلهر در حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی منتشر شد.
پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۴
کد خبر :  ۳۵۳۶۶۸
دریافت نسخه صوتی جلسه سوم «سلسله جلسات درنگ» با حضور استاد مهدی کلهر
تعداد بازدید : 8

 

گزارشی روایی از جلسه سوم «از تزکیه و تعلیم تا هنر حماسی»

مهدی کلهر و بازخوانی نسبت علم، تربیت و هنر در پرتو انقلاب اسلامی

سومین نشست از سلسله جلسات «از تزکیه و تعلیم تا هنر حماسی»، با سخنرانی استاد مهدی کلهر، برگزار شد. سخنرانی او در این جلسه، آمیزه‌ای از تجربه شخصی، خاطره‌ی نهادی و تفسیر فلسفی از نسبت میان علم، تربیت، هنر و ایمان بود.

متن کامل سخن او نشان می‌دهد که این گفتار را می‌توان همچون یک مرور تاریخی و معرفتی بر چهل سال نسبت میان «علم نافع»، «تزکیه»، و «هنر متعهد» در فرهنگ انقلاب اسلامی خواند.

________________________________________

۱. نقطه عزیمت بحث: حدیث علم لاینفع و مرز دانایی و شیطنت

مهدی کلهر، سخنان خود را با حدیث معروف پیامبر اکرم (ص) آغاز می‌کند: «پناه می‌برم به خدا از علم لاینفع»

او با تکیه بر این روایت، نخستین لایه از بحث خود را در نسبت میان دانایی و غفلت می‌گشاید. به‌زعم او، علم اگر از نیت الهی و جهت نفع عمومی جدا شود، بدل به «شیطان» می‌گردد. او می‌گوید: «علم لاینفع، تقریباً معادل شیطان است. علمی که برای خودِ علم طلب شود، انسان را مشغول می‌کند، نه متعالی». کلهر در تحلیل این گزاره، به تفاوت میان «علم نافع» و «دانایی بی‌ثمر» می‌پردازد. علم نافع در نظر او دانشی است که به کار زندگی، تربیت و تعالی انسان می‌آید، نه دانشی که صرفاً انباشته می‌شود تا لذت ذهنی تولید کند.

در همین زمینه، او مثال می‌زند: از روزنامه‌های قدیم که ستون «اطلاعات عمومی» داشتند، تا دانستن نام خرگوش آنقره یا موقعیت جغرافیایی کشورها؛ دانشی که «چیزی به زندگی اضافه نمی‌کند» و صرفاً ذهن را پر می‌سازد. در مقابل، او دانش ایرانی را یادآور می‌شود که در خدمت بقا و عمران بود: قنات، یا «کاریز»، که به‌گفته‌ی او، دست‌کم سیزده‌هزار سال سابقه دارد و نشانه‌ای از علم نافع ایرانی است. کلهر حتی مسیر انتقال این دانش به چین را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه «علم ایرانی» در تاریخ، در خدمت آبادانی بوده است.

در تحلیل او، خطر اصلی در تمدن مدرن این است که علم، خود هدف شود؛ بی‌آنکه اخلاق، تزکیه و نفع عمومی بر آن حاکم باشند. این مقدمه، چارچوب مفهومی تمام سخنان بعدی او را شکل می‌دهد.

________________________________________

۲. از علم به نهاد: بازخوانی تجربه دفتر پژوهش امور هنری

در بخش بعد، کلهر از «تجربه زیسته‌ی خود» پس از انقلاب اسلامی سخن می‌گوید. او یادآور می‌شود که در سال ۱۳۵۸، هم‌زمان با تشکیل دولت موقت، به دعوت برخی از مسئولان از جمله شهیدان دکتر باهنر و غفوری، مسئولیت تأسیس دفتر پژوهش امور هنری و نمونه‌سازی آموزش و پرورش را پذیرفت.

او می‌گوید: «زیرساخت هنر کشور در آموزش و پرورش است. ما باید تفاوت هنر پیش از انقلاب با هنر تربیتی انقلاب را روشن می‌کردیم».

این بخش از گفتار، حاوی جزئیات تاریخی مهمی است:

• این دفتر در معاونت تألیف کتب درسی و پژوهش و تحقیقات وزارت آموزش و پرورش شکل گرفت؛ جایی که کلهر از آن با عنوان «مغز آموزش و پرورش» یاد می‌کند.

• مأموریت دفتر، طراحی برنامه‌های هنری متناسب با آرمان‌های انقلاب بود.

• بسیاری از هنرمندان فعال دهه شصت، از مسیر همین دفتر وارد حوزه‌ی هنر متعهد شدند.

او در این بخش به چهره‌هایی اشاره می‌کند که بعد‌ها در حوزه تئاتر و صدا و تصویر شاخص شدند، از جمله هنرمندانی که از آموزش‌وپرورش به حوزه هنری پیوستند. به گفته‌ی او، «هنر انقلاب از بستر آموزش و پرورش زاده شد، نه از وزارت فرهنگ یا ارشاد.».

________________________________________

۳. نقد نظام آموزشی و «تربیت بی‌تزکیه»

کلهر پس از بیان این خاطرات، بحث را به نقد نظام آموزشی امروز می‌کشاند.

به باور او، خطای بزرگ آموزش در ایران، تفکیک علم از عمل و تربیت از تزکیه است: «آموزش ما تئوریک شده است. بچه‌ها را پر از داده می‌کنیم بی‌آنکه تربیت‌شان کنیم. علم اگر از تزکیه جدا شود، نتیجه‌اش متخصص بی‌تعهد است».

او در ادامه به تجربه‌ی شکل‌گیری طرح «کاد» (کار و دانش) اشاره می‌کند؛ طرحی که به گفته‌ی او در سال ۱۳۵۸ با هدف پیوند علم و کار طراحی شد و قرار بود آموزش را از تئوری‌زدگی نجات دهد.

کلهر توضیح می‌دهد که چگونه این طرح در دوره‌های بعد کنار گذاشته شد، چون «هزینه داشت، کارگاه می‌خواست، آزمایشگاه می‌خواست، و مدیریت اجرایی قوی». او این اتفاق را نماد فروپاشی پیوند میان علم و زندگی می‌داند؛ جایی که «آسانی و ارزانی جای تربیت را گرفت». در اینجا، او به نکته‌ای جامعه‌شناختی اشاره می‌کند: به نظرش، دست‌های پنهان خارجی و جریان‌های فرهنگی غرب‌زده در تضعیف این نگاه نقش داشتند: «به ما می‌گفتند این کار در شأن شما نیست. وزوز می‌کردند در گوش مدیران. ما را از کار تربیتی دور کردند». در واقع، او به زبان کنایه می‌گوید که بخشی از جدایی آموزش از تربیت، نتیجه‌ی نفوذ فرهنگی و تحقیر کار عملی بوده است.

________________________________________

۴. تجربه رسانه و نسبت دین و تصویر

در ادامه‌ی سخن، کلهر به دوره‌ی حضور خود در صدا و سیما اشاره می‌کند. او می‌گوید پس از درخواست امام برای تحول در موسیقی و هنر صدا و سیما، مأموریت یافته بود تا موسیقی را «از انحراف نجات دهد»، اما مقاومت ساختاری در برابر تغییر وجود داشت: «وقتی قرار بود موسیقی و تصویر در خدمت معنا قرار گیرد، برخی مدیران آن را نجس می‌دانستند. کار ما تطهیر این ساحت بود، نه حذف آن».

او سپس از برخورد‌ها و مقاومت‌ها سخن می‌گوید، از نامه‌نگاری‌ها تا فشار‌هایی که درون سازمان وجود داشت. این بخش از گفتار، لایه‌ای تاریخی از سیر اندیشه فرهنگی پس از انقلاب را باز می‌کند: تلاش برای تعریف مشروعیت هنر در نسبت با ایمان.

________________________________________

۵. از علم تا عدالت؛ در جست‌وجوی معیار تربیت

کلهر در بخش بعد، بحث را از حوزه آموزش به ساحت فلسفی‌تر عدالت می‌کشاند.

او در تفسیر خود از آیه‌ی «فَأَلْهَمَها فُجورَها و تَقْوا‌ها» می‌گوید: «فجور یعنی دریدگی، و تقوا یعنی پاییدن اندازه‌ها. هنرمند رحمانی کسی است که اندازه‌ها را می‌پاید». در این بخش، او تقوا را نه به‌معنای پرهیز، بلکه به‌معنای دقت در مرز‌های حق و باطل معرفی می‌کند. او می‌گوید: «در هنر هم همین است؛ هنرمند باید بفهمد کجا ایستاده است. نه فاجر باشد نه متزهدِ دروغین».

کلهر سپس از عدالت سخن می‌گوید و آن را «محور تربیت دینی» می‌خواند: «عدالت اولین و آخرین وظیفه انبیاست. جامعه‌ای که عدالت را با جود و خیرخواهی شخصی اشتباه بگیرد، در مسیر انحراف است». او در ادامه، نقدی مستقیم به وضعیت امروز جامعه وارد می‌کند: «ما هنوز عدالت را نمی‌خواهیم، ما پارتی می‌خواهیم. هنوز عدالت را با لطف شخصی اشتباه می‌گیریم». در نگاه او، عدالت، جوهر تربیت اجتماعی است؛ تربیتی که انسان را از منافع فردی فراتر می‌برد.

________________________________________

۶. عدالت و ظهور؛ تفسیر کلامی از انتظار

کلهر در بخشی طولانی از گفتارش، مفاهیم عدالت، صبر و ظهور را به هم پیوند می‌زند. او با نگاهی تفسیری به آیات قرآن، از این می‌گوید که ظهور منجی زمانی اتفاق می‌افتد که «جهان معنای ظلم را بفهمد». «ظهور، زمانی محقق می‌شود که انسان‌ها بفهمند ظلم چیست. شرط ظهور، اسلام آوردن جهانی نیست، بلکه درک جهانی از ظلم است».

او در این تفسیر، نوعی جامعه‌شناسی دینی ارائه می‌دهد: ظهور را نه رخدادی صرفاً غیبی، بلکه نتیجه‌ی بلوغ تاریخی انسان‌ها در شناخت عدل و ظلم می‌داند. به گفته‌ی او، نقش هنر و تعلیم، آماده‌سازی انسان برای این درک است. او با طعنه به جهان امروز و سیاست غرب می‌گوید: «حتی ترامپ هم دارد ناخواسته زمینه‌ی ظهور را فراهم می‌کند. استکبار و استضعاف دارد شفاف می‌شود». در تحلیل کلهر، «روشن‌شدن چهره‌ی استکبار» خود نشانه‌ی پیشرفت تاریخ به‌سوی ظهور است.

________________________________________

۷. از تمدن ایرانی تا میراث توحید

در واپسین بخش سخن، کلهر به ریشه‌های فرهنگی ایران بازمی‌گردد. او با اشاره به جشن‌های باستانی مانند نوروز، مهرگان و تیرگان می‌گوید: «ایران تنها جغرافیای دنیاست که دوره‌ی مشرکانه نگذرانده است. همیشه موحد بوده؛ جشن‌هایش آسمانی بوده، نه زمینی».

او میان جشن‌های ایرانی و آیین‌های یونانی تمایز می‌گذارد و می‌گوید در ایران، جشن با ستاره و آسمان تنظیم می‌شده، در حالی که در غرب، جشن‌ها «زمینی» و با نماد حیوان و بز و قوچ برگزار می‌شده‌اند.

به باور او، این «روح آسمانی» ایران باید در هنر و تربیت امروز احیا شود.

________________________________________

جمع‌بندی تحلیلی

سخنان مهدی کلهر در این جلسه، در ظاهر مجموعه‌ای از خاطرات فرهنگی است، اما در عمق، یک دستگاه فکری منسجم را روایت می‌کند:

• او علم را با تزکیه می‌فهمد؛ دانشی که از اخلاق جدا شود، مضر است.

• او تربیت را با عدالت می‌فهمد؛ آموزشی که به صبر، عدالت و عمل نینجامد، پوچ است.

• او هنر را با ایمان می‌فهمد؛ تصویری که در خدمت حقیقت نباشد، فاجر است.

• و نهایتاً تمدن را با ظهور می‌فهمد؛ بلوغ انسان در فهم ظلم و میل به عدل.

در نگاه او، بحران معاصر ما سه‌ضلعی است:

۱. علم بی‌ثمر،

۲. هنر بی‌تعهد،

۳. تربیت بی‌تزکیه؛ و راه برون‌رفت، بازگشت به همان مبنای قرآنی است که پیامبر در حدیث «العلم لاینفع» هشدار داده بود.

کلهر در این گفتار، تجربه‌ی مدیریتی خود را به تجربه‌ی معرفتی پیوند می‌زند و از خلال تاریخ انقلاب، تبار فکری هنر متعهد را بازخوانی می‌کند؛ هنری که به تعبیر خودش، «از آموزش و پرورش زاده شد، نه از وزارت فرهنگ».

سخنان او را می‌توان گونه‌ای «خودنگاری تاریخیِ فرهنگ انقلاب» دانست؛ متنی که میان خاطره و تحلیل در نوسان است، و مخاطب را به تماشای سیر اندیشه‌ای می‌برد که علم را از «دانستن» به «درک» ارتقا می‌دهد.

نسخه صوتی جلسه سوم از «سلسله جلسات درنگ» منتشر شد+متن

 

ارسال نظر

پربازدید ها

صفحه خبر - عکس مطالب بیشتر

صفحه خبر - تماشاخانه مطالب بیشتر